نگاشته شده توسط: poshtekooh | جون 24, 2008

آتش، چای، سیب زمینی، شعر، آغوش و …


پاسخ

  1. سلام.
    بابا دوران خدمتم رو یادم اورد این عکسا .
    اون وقتا برای نگهبانی که میرفتیم یه کتری چایی هم همراه با نگهبانی میخوردیم.
    ایول دمت گرم . مثل این کتریه.
    با تشکر.

  2. […] آتش، چای، سیب زمینی، شعر، آغوش و … [image] […] […]

  3. اوا.عکس از آتش، چای، سیب زمینی بود، اما چرا آغوشش رو نگذاشتی ؟
    😀

    ,والا اون قسمت آخرش دیگه سانسور شده شما بنا به سلیقه شخصی شبیه سازی کنید :))


بیان دیدگاه

دسته‌بندی